افزایش شیر درون-هفت ویک7710
همهی ما آرزو داریم کمی شجاعتر باشیم، ولی ترس همچنان میتواند در فعالیتهای روزمرهی ما نفوذ کند. ترس اجازه نمیدهد که وارد عمل شویم، ما را از پیشرفت در کارهایمان باز میدارد و حتی باعث میشود اقداماتمان را به تعویق بیندازیم. در اینجا میخواهیم راهکارهایی را معرفی کنیم که به شما کمک میکند تا دل و جرأت خود را افزایش بدهید و با شجاعت به استقبال هر روزتان بروید.
همه ما نیاز داریم که در شرایطی شجاع باشیم. ولی باید این موضوع را قبول کرد که حرف زدن از شجاع بودن آسان تر است تا عمل کردن به آن. این موضوع نیازمند اقدامی فراتر از تمایل ذاتی ما است که از خودمان در برابر رنج محافظت کنیم و از خطر از دست دادن چیزی که برایمان ارزشمند است (مثلاً غرورمان، شغلمان یا تأیید شدن از سوی دوستانمان) جلوگیری کنیم.
جای تعجب نیست که خیلی از مردم همیشه با ترس در زندگی حرکت می کنند تا اینکه بالاخره روزی به عقب نگاه می کنند و افسوس ریسک هایی را می خورند که هیچ وقت انجام ندادند.
ولی نکته اینجاست که هیچ کس با مصونیت در مقابل ترس متولد نشده، و همه ما می توانید یاد بگیریم که بر آن غلبه کنیم. بنابراین شجاعت خصلتی نیست که فقط آدم های خوش شانس از آن بهره مند شوند، بلکه یک مهارت است، رفتاری که می توان آن را یاد گرفت.
زندگی بالا و پایینهای زیادی دارد. زمانهایی میرسد که لازم است با کمال ادب از حقوق خود دفاع کنیم. زمانهایی میرسد که چارهای نداریم جز اینکه از منطقه راحت و امن خود خارج شویم و دست به اقدام جدیدی بزنیم. اما همهی ما میدانیم که گاهی عبارتی کوتاه و سنگین ما را از حرکت باز میدارد! « من میترسم»!
در این مقاله خواهید آموخت که چگونه شجاع باشید. بله شما نیز می توانید به یک فرد شجاع تبدیل شوید.
عمیق ترین ترسهای خود را شناسایی کنید
ترس چیز “بدی ” نیست. اما باید این سوال را از خود بپرسید که آیا ترستان به شما کمک میکند؛ یعنی از شما در برابر تهدیدهای واقعی محافظت میکند یا شما را مهار کرده و باعث عدم پیشرفتتان میشود؟
با نوشتن ترسهای تان میتوانید تشخیص دهید که کدام یک ترس سالم است و کدام یک مانع پیشرفت شما در زندگی میشود. همچنین میتوانید فرصتهای رشد، بهبود و برخی اهداف مهم که شما را میترسانند را نیز بشناسید.
برای تمرین کردن، هر چیزی که از آن میترسید را بنویسید و لیستی از ترسهایتان تهیه کنید.
با توصیف دقیق آنچه از آن میترسید، به خود این قدرت را میدهید که حتی در برابر بدترین ترسهای خود شجاعانه عمل کنید.
ترس شما از هرچه باشد، باید مالک آن شوید. تا زمانی که مالک ترس خود نباشید، او مالک شما خواهد بود. تنها راه غلبه بر ترس این است که درست به آن نگاه کنیم و با وجود آن قدم برداریم
بپذیرید که شما میترسید
شجاعت به معنای، نترسیدن نیست. شجاعت یعنی بترسید و با این حال باز هم در ترسناکترین موقعیتها به سمت ترستان بروید. وقتی شما تلاش کنید تا احساساتتان را کنار بزنید، آنها قویتر میشوند. در عوض، اوضاعی که در آن قرار دارید را قبول کنید. وقتی قبول کنید، بهتر میتوانید احساساتتان را تحت کنترل بگیرید.
- ترستان را با کلمات بیرون بریزید. با این کار ممکن است پس از شنیدنش، متوجه بشوید از آن چه فکر میکردید هم عادیتر است. شما نباید حتما این را به کسی بگویید. میتوانید با خودتان صحبت کنید.
- همچنین، شما میتوانید نوشتن را امتحان کنید. به صورت خصوصی در دفترتان درباره ترستان بنویسید. اما خودتان را با جملاتی مثل «من خیلی ترسو هستم» قضاوت نکنید. این به چیزی کمک نمیکند. در عوض از جملاتی مثل «من از جراحی فردا ترس دارم.» استفاده کنید
مثل یک شاه یا یک ملکه فکر کنید. آنها از شکست نمی ترسند. شکست سنگ بنای ساخت عظمت شما است.
از احساسات خود بهعنوان یک ابزار استفاده کنید
کنترل احساسات میتواند دشوار باشد، ولی این کار میتواند یکی از بهترین راهها برای غلبه بر ترس (از هر نوعی که میخواهد) باشد. هنگامی که تمرکز حواس داریم، میتوانیم از احساساتمان استفاده کنیم و خودمان را بیشتر برای رویدادهای آینده آماده کنیم و یا حتی میتوانیم با استفاده از آنها روی دیگران نیز به شکلی مثبت و مفید تأثیر بگذاریم. برای مثال اگر شما به قدر کافی عصبانی شوید، هیچ چیز نمیتواند شعلههای شجاعتی که در وجودتان زبانه میکشد را خاموش کند.
ممکن است شما کلا یک آدم عصبانی نباشید، ولی به این معنا نیست که نمیتوانید اندکی حس عصبانیت در خود ایجاد کنید و از آن بهره ببرید. رابرت بیسواس-دییِنر (Robert Biswas-Diener)، نویسندهی کتاب «معادلهی شجاعت: چگونه علم میتواند شما را شجاعتر کند»، پیشنهاد میدهد زمانی که نیاز دارید شجاعتر شوید، سعی کنید اندکی خشم را در وجود خود برانگیزید.
شما میتوانید با فکر کردن به راههایی که از آن طریق ممکن است ارزشهای گرانبهایتان پایمال شوند، طرز فکر شجاعانه خود را تقویت کنید.
هدفی جسورانه تعیین کنید.
ما بیشتر از اینکه به خاطر شجاعت خیلی زیاد با ناکامی مواجه شویم، به خاطر بزدلی خود شکست می خوریم. پس اگر قسمتی از زندگی شما وجود دارد (کسب و کارتان، بدنتان، روابطتان با دیگران) که از آن راضی نیستید، هدفی جسورانه برای خود تعیین کنید که واقعاً به شما انگیزه دهد (حتی اگر کمی هم شما را بترساند). اهدافی شبیه به این که درآمد خود را در دو سال آینده دو برابر کنید، یا در یک مسابقه دوی ماراتن شرکت کنید. بیشتر آدم ها خودشان را دست کم می گیرند و هرگز متوجه نمی شوند که چه قابلیت هایی دارند. شما یکی از این آدم ها نباشید. پیش از اینکه بزرگتر عمل کنید، لازم است که بزرگتر فکر کنید.
قدرت و استقامت فیزیکی نوع مهم شجاعت نیستند
افرادی که می توانند از روی پل ها ، ارتفاعات ، هواپیما ، کوه ها یا ساختمان های بلند بپرند ، شجاع هستند اما این مهم ترین نوع شجاعت نیست. گاهی اوقات مشکلات ذهنی که ناشی از نداشتن شجاعت است ، به شدت شما را درگیر می کند و ربطی هم به کارهای جسمانی ندارد. پس سعی کنید تلاش خود را روی مدیریت ترس هایی اختصاص دهید که درونی است و ربطی به جسم ندارد و با آن ها مواجه شوید.
از روال معمول زندگی خود خارج شوید
شجاعت داشتن آسان نیست؛ بنابراین اگر میخواهید تغییرات بزرگی در زندگی تان ایجاد کنید، باید از کوچکترینشان شروع کنید.
ممکن است احمقانه به نظر برسد. اما از نظر علمی ثابت شده است که گامهای کنترل شده کوچک میتوانند عضله شجاعت را برای رویارویی با چالشهای بزرگتر تقویت کنند.
با تجربه کردن چیزی ناآشنا، یک تغییر کوچک در زندگی تان ایجاد کنید.
الگوی معمول زندگی خود را تغییر دهید مثلا مسواک زدن با دست مخالف را امتحان کنید.
به جایی بروید که قبلاً هرگز ندیده اید. برای رفتن به محل کارتان مسیر جدیدی را طی کنید یا برای صرف غذا به یک رستوران ناشناس بروید.
اگر می خواهید از روزمرگی فاصله بگیرید و زندگی خود را تغییر دهید، پیشنهاد می کنم مقاله زیر را مطالعه کنید.
ترسهایتان را بررسی کنید
ما معمولا زمانی میترسیم که احساس خطر میکنیم. برخی ترسها بجا هستند، اما بسیاری در عوض کمک کردن، آسیب میرسانند. به دقت به ترستان نگاه کنید و تصمیم بگیرید که آیا به شما کمک میکند، یا آسیب میرساند.
- برای مثال، ممکن است از سقوط آزاد ترس داشته باشید. این ترس طبیعی است، چون شما در این باره آموزش ندیدهاید. میتوانید با درس گرفتن از متخصصین یا شرکت در کلاسهای آموزشی، با این ترس مقابله کنید. ممکن است حتی پس از کلاسها در هواپیما و قبل از پریدن ترسی به شما دست دهد. اما میدانید که تمام آن چه از شما برمیآمده را انجام دادهاید.
- از طرفی دیگر، مثلا تمام نکردن کتابی که مینویسید بخاطر ترس از قضاوت دیگران، ترسی مفید نیست. شما کنترلی بر افکار دیگران ندارید، پس این موضوع نباید شما را باز نگهدارد. پس تمام آن چه مانع شما میشود ترس شما است.
بزرگترین اشتباهی که میتوانید مرتکب شوید، این است که مدام بترسید اشتباهی مرتکب شوید و هیچ کاری نکنید..
.
هنوز هیچ دیدگاهی درج نشده است. شما اولین باشید!