30 فیلم محبوب کمدی های ایرانی-هفت ویک26967
ادامه معرفی فیلم های کمدی
- من سالوادور نیستم محصول ۱۳۹۴
بیشتر از آن که فیلم خوب و متفاوتی باشد از چند جهت به یکی از فیلم های مهم در سینمای کمدی ایرانی تبدیل شدهاست؛ اول این که در زمان خود به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران از نظر مقدار ریالی تبدیل شد. دوم، «من سالوادور نیستم» نشان داد که تولید محصول در لوکیشنهای خارجی کشوربو استفاده از بازیگران زن غیرایرانی، فراتر از ساختار و فیلمنامه میتواند در فروش و کنجکاوی تماشاگران تاثیر داشته باشد. و درنهایت، منوچهر هادی که روزگاری با سابقه دستیاری اصغر فرهادی و علاقهاش و عشقش به سینمای اجتماعی و دغدغهمحور شناخته میشد، بعد از ساخت یک کمدی پرفروش مسیر تازهای را دنبال کرد که سرنوشت سینماییاش را برای همیشه تغییر داد.
قصه، درباره یک مدیر ردهپایین دولتی نی باشد که از طبقهای سنتی است که طی یک سفر کاری به برزیل، مجبور میشود به نقشهای پیشبینی نشده تن بدهد و به اشتباه در نقش فردی دیگر فرو میرود. قصه ساده است و اجرای آن هم نکتهی پیچیدهای ندارد و بخش مهمی از موفقیت فیلم را باید مدیون حضور رضا عطاران دانست که بارها نشان داده که با حس طنز و شوخطبعی خودش توانسته استد فیلمها را نجات بدهد و بار آنها را به دوش بکشد.
مجبور میشود به نقشهای پیشبینی نشده تن بدهد و به اشتباه در نقش فردی دیگر فرو میرود. قصه ساده است و اجرای آن هم نکتهی پیچیدهای ندارد و بخش مهمی از موفقیت فیلم را باید مدیون حضور رضا عطاران دانست که بارها نشان داده که با حس طنز و شوخطبعی خودش میتواند فیلمها را نجات بدهد و بار آنها را به دوش بکشد.
۹- خوب بد جلف محصول ۱۳۹۵
شوخی کردن با پشتصحنه و دست انداختن مناسبات حاکم بر سینما (که همیشه هم مورد کنجکاوی مخاطبان سینما بوده ست یکی از فرمولهای جذاب و موفق در هالیوود است که در سینمای ایران سابقه چندانی ندارد. پیمان قاسمخانی، که شاید سرشناسترین فیلمنامهنویس سینمای ایران در نگاه عموم مخاطبان باشد، در اولین تجربه کارگردانیاش سعی می کرد روی این موضوع دست بگذارد و هجویهای بر سینمای ایران را با یک قصه کمدی-پلیسی پیوند بزند.
در «خوب، بد، جلف»، پژمان جمشیدی و سام درخشانی در نقش نسخهای خیالی و هجوآلود از خودشان ظاهر شدهاند. پژمان و سام اینجا دو بازیگر بیاستعداد و زردند که از سوی سرمایهگذار به یک فیلم تحمیل شدهاند. مانی حقیقی (باز در نقش نسخه خیالی از خودش) کارگردان فیلم که از بازیگرانش راضی نبود، آنها را به یک مامور آگاهی (با نقشآفرینی حمید فرخنژاد) میسپرد تا با شیوه کار یک پلیس ایرانی بیشتر آشنا شوند. دخالتها و کنجکاویهای سام و پژمان، مسیر یکی از پروندههای پلیس را تغییر میدهد و شرایط را پیچیده میکند.
فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» شاید بهترین کار قاسمخانی نباشد اما در میان کمدیهای یک دهه اخیر سینمای ایران، فیلمنامه به مراتب حسابشده و دقیقتری دارد و عمده ترین شوخیهای فیلم مدیون موقعیتهای طراحیشده در فیلمنامه است. بازیگران اصلی و فرعی هم حضور جذاب و بهاندازهای دارند. موفقیت فیلم خیلی سریع سازندگانش را به فکر ساخت دنباله آن انداخت. اول قرار بود «خوب، بد، جلف» به صورت مینیسریال در شبکه نمایش خانگی ساخته ده است و حتی از بهروز افخمی بهعنوان کارگردان آن یاد میشد اما در نهایت، خود قاسمخانی و بعد از چند سال وقفه قسمت دوم را با عنوان «ارتش سری» و با حضور زوج موفق پژمان جمشیدی و سام درخشانی جلوی دوربین برد.
۱۰- مصادره محصول ۱۳۹۶
ساختهشدن فیلم را تا حدود زیادی میتوان تحتتاثیر موفقیت های مجموعه «نهنگ عنبر» دانست: رضا عطاران در نقش آدمی سادهلوح که ناخواسته قاطی ماجراهایی بزرگ و پیچیده میشود و مروری بر تاریخ نوستالژیک چند دهه گذشته؛ تا جایی که مثلا بازی ایران و آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ هم در قسمت اول «نهنگ عنبر» و هم «مصادره» کارکردی دراماتیک پیدا کرده اند فقط تفاوت اینجاست که در «مصادره» داستان از ایران دهه پنجاه شروع میشود و بعد به سراغ اجتماع ایرانیان مهاجر در آمریکا میرود و به جای یک عشق بیفرجام طولانی، با یک سوءتفاهم سیاسی سروکار داریم.
اسماعیل یارجانلو مامور خرید اداره ساواک امی باشد که از ماهیت کارش هیچ اطلاعی ندارد. صاحب یک قطعه زمین شده و با خوانندهای خارجی ازدواج کرده. اما بعد از انقلاب ناچار میشود که کشور را ترک و به تنهایی بچهاش را بزرگ کند، در حالی که تمام فکر و ذکرش دنبال زمین مصادرهشدهاش است.
با این که به نظر میرسد قصه جای دارد برای استعارهها و کنایههای سیاسی تندوتیز، فیلم درنهایت مسیر محتاطانهای را در پیش میگیرد و به موضعی کمخطر و مصلحتاندیشانه میرسد. اولین تجربه کارگردانی مهران احمدی، که عموما بهعنوان بازیگر شناخته میشود، با وجود همکاران حرفهای و کاربلد در پشت و جلوی دوربین قابلقبول به نظر میرسد و اگر با تصویر فیلم از آمریکا و ساکنان آن کنار بیایید، قصه هم تقریبا بدون مشکل و لکنت پیش میرود. استقبال تماشاگران از فیلم سینمایی «مصادره»، آن را به یکی از بهترین فیلم های سینمایی طنز سال ۹۶ تبدیل کرد.
۱۱- چشم و گوش بسته محصول ۱۳۹۷
همچنان موفقیت فیلم های سینمایی کمدی در اکران سال گذشته برای خیلیها سورپرایز است؛ یک کمدی تروتمیز و خوشساخت که بدون جنجال و ادعا موفق شده است تماشاگرانش را سرگرم و راضی کند، تا جایی که خیلی از منتقدان «چشم و گوش بسته» را بهعنوان نمونه یک کمدی آبرومند و استاندارد در جریان چند سال اخیر سینمای ایران معرفی کردند.
قصه، درباره همراهی اتفاقی دو شاهد یک صحنه جنایت است که هیچکدام به طور کامل و دقیق نمیدانند که چه اتفاقی افتاده، چون یکیشان ناشنواست و دیگری نابینا میباشد در ادامه، پای دو شاهد به ماجراهای پیشبینینشده باز میشود که زمینهساز بروز موقعیتهای کمدی مختلف است.
امین حیایی و بهرام افشاری دو نقش اصلی فیلم را بازی کردهاند که در طول فیلم به یک زوج ناجور درست و حسابی تبدیل میشوند و بخش عمدهای از موفقیت فیلم به دلیل توانایی آنها در اجرای درست کمدی فیزیکی و زمانبندی شوخیهاست. علاوه بر آنها سایر بازیگران فیلم مانند لیندا کیانی، آناهیتا درگاهی، پوریا پورسرخ و مانی حقیقی هم برای نقشهای خود انتخابهای مناسبی دارند. همه این موارد باعث شده که این موفقترین فیلم فرزاد موتمن حداقل در یک دهه اخیر باشد.
این نکته را هم نباید فراموش بشود که «چشم و گوش بسته» بر اساس «شر نبین، شر نشنو»، کمدی آمریکایی مشهور دهه هشتاد میلادی با حضور جین وایلدر و ریچارد پرایر ساخته شده و سازندگان فیلم سعی کردهاند که آن ایده و طرح داستانی را در بستری بومی بازتعریف کنند.
فیلم کمدی چشم و گوش بسته
۱۲- بارکد محصول ۱۳۹۴
همچنان خیلیها بهعنوان بهترین و محبوب ترین و پرطرفدار ترین فیلم مصطفی کیایی از «بارکد» یاد میکنند. یک کمدی-جنایی خوشساخت با استفاده از تمهیداتی مثل روایت غیرخطی و تکیه به فرمولهای رایج ژانر، به دنبال فضایی متفاوت از دیگر فیلمهای عامهپسند و معمول سینمای ایران است و میتواند یکی از نمونههای خوب محصولات سرگرمکننده در دهه گذشته باشد.
یک خلافکار خردهپا برای استخدام به دفتر یک فعال اقتصادی سرشناس میرود و طی مدتزمان محدودی که دارد با معرفی خود و روایت داستان زندگیاش میخواهد خود را فردی دارای شرایط برای انتخاب نشان دهد. همراه با داستانهای او به گذشته برمیگردیم و متوجه میشویم که چطور از یک دانشجوی ساده به خلافکاری بیدستوپا تبدیل شده و در پایان میفهمیم که تمام ماجرا بخشی از یک نقشه بزرگتر است… .
با این که نمیشود فیلمنامه و اجرای «بارکد» را دستاورد عجیبوغریبی در نظر گرفت اما در مقایسه با بازار سینمای ایران که همیشه به کف استاندارد و کمترین هزینه ممکن قانع است، این ساخته کیایی به سعی قابلتوجه تبدیل میشود. جذابترین جنبه فیلم، شیمی میان زوج اصلی قصه است: این احتمالا موفقترین فیلم بهرام رادان در یک دهه گذشته و از معدود تجربیاتش در کمدی است. محسن کیایی هم بعد از «بارکد» جایگاهش در سینمای ایران تغییر کرد و دیگر فقط بازیگر بامزه فیلمهای برادرش نبود. سحر دولتشاهی و پژمان بازغی هم حضوری قابلقبول داشتند.
۱۳- اکسیدان محصول ۱۳۹۶
موفقیت های این فیلم کمدی ایرانی، یک زوج جذاب و غیرمنتظره را به سینمای ایران معرفی کرد: جواد عزتی و امیر جعفری و بار دیگر یادآور شد که ترکیبهای دونفره و بدهوبستانهای کمیک همچنان در سینمای ایران جواب میدهد و برای تسخیر گیشه باید روی زوجهای موثر حساب باز کرد. علاوه بر این، فیلم سینمایی «اکسیدان» تبدیل شده به نقطه عطفی برای بازگشت کمدیهای ذاتا اخلاقگرا که با ظرافت روی مرز خط قرمزهای عرفی و اجتماعی بندبازی میکنند.
پسر جوانی که نامزدش او را ترک نموده است و از کشور خارج شده، دنبال راهی برای خروج از کشور است. پس با یک کارچاقکن برای امتحان کردن روشهای مختلف همراه میشود و تجربیات غیرمعمولی را از سر میگذراند؛ از ازدواج مصلحتی گرفته تا تظاهر به تغییر مذهب و حتی همجنسگرایی!
«اکسیدان» در فیلمنامه موقعیتهای بامزه و فکر شددهای دارد که به واسطه اجرای خوب و حضور ماهرانه بازیگران اصلیاش، در عمل هم به بار نشسته. موفقیت فیلم باعث شد که حامد محمدی بعد از تجربیات مختلف راهش را پیدا کند و به سراغ ساخت کمدیهایی اخلاقگرا و مماس با خط قرمزها برود.
۱۴- چهار انگشت محصول ۱۳۹۸
موفقیت «اکسیدان» باعث شد تا سازندگان و عوامل اصلی فیلم به فکر تکرار فرمول خود بیفتوند؛ یک فیلم سینمایی خنده دار ایرانی دیگر از حامد محمدی با حضور جواد عزتی و امیر جعفری، اینبار در تایلند و با تغییر جایگاه دو بازیگر اصلی در نقش زرنگ و سادهلوح قصه.
یک شخصیت مذهبی و آبرومند به همراه یک کارچاقکن به بهانه سفر زیارتی از کشور خارج شده است د اما هدف اصلیاش رسیدگی به ماجرای همسری است که چند وقت قبل در سفر به تایلند اختیار کرده بوده و میخواهد جلوی درز کردن خبر آن را بگیرد.
همانطور که تایلند در سالهای اخیر، البته قبل از بحرانهای مثل بحران اقتصادی و بعد هم کرونا، به یکی از مقاصد محبوب گردشگران ایرانی تبدیل شده، سینمای ایران هم به تایلند علاقه زیادی دارد. سفر توریستی به شرق آسیا اینبار همراه شده با شوخی درباره ریاکاری سازمانیافته. مسیر و جنسی از کمدی که حامد محمدی پیش گرفته، یادآور فیلم های کمدی موفق کمال تبریزی در سالهای پایانی دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد است که در دوران خود بسیار موثر بود. نکته جالب اینجاست که با وجود تغییر فضای جامعه، هنوز خیلی از آن خط قرمزهای عرفی و اجتماعی سر جایش باقی مانده و فقط شیوه شوخی کردن با آنها عوض شده است.
هنوز هیچ دیدگاهی درج نشده است. شما اولین باشید!